من ، معـــــــــلم هستمزندگی پشت نگاهم جاريستسرزمين كلماتتحت فرمان منستقصر پنهان منستقاصدك های لبانم هرروزسبزه ی نام خدا را به جهان می بخشدمن معلم هستمآخرين دغدغه هايم اينست :نكند حرف مرا هيچ كس امروز نفهميد اصلانکند حرفی ماند ؟نكند مجهولیروی رخساره ی تن سو خته ی تخته سياه جا مانده ست ؟من معلم هستمهر شب از آينه ها می پرسم :به كدامين شيوه ؟وسعت ياد خدا را بكشانم به كلاس ؟بچه ها را ببرم تا لب درياچه ی عشق ؟غرق دريای تفكر بكنم ؟با تبسم يا اخم ؟با یکی بود و نبود ؟زیر یک طاق کبود ؟يا كلاغی كه به خانه نرسيدقصه گویی بكنم ؟تك به تك يا با جمع ؟بدوم يا آرام ؟من معلم هستمنيمكت هانفس گرم قدم های مرا می فهمندبالهای قلم و تخته سياهرمز پرواز مرا می دانندسيب هادست مرا می خوانندمن معلم هستمدرد فهميدن و فهماندن و مفهوم شدن همگی مال منست ،من معــــــــــــــلم هستم … نیلوفر آبی...
ادامه مطلبما را در سایت نیلوفر آبی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mahtitio بازدید : 36 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 0:58